بی تابم ... آرامشم تویی!

ای کاش همیشه اربعین بود و من همیشه در جاده بین نجف و کربلا ...

تنها جایی که مشه مطمئن بود داری درست میری و تو مسیری ... !

راه رفتنش یه جور ...

نشستن و استراحتش یه جور ...

خستگشی یه جور ...

درد پا یه جور ... (رقیه چند سال داشت؟!

.........

بعد از اربعین بی تابم ...

بی تابم و آرامشم تویی ... !


ما لایق لطفت نیستیم ...

شأن شما جز لطف و کرم نیست ...

لطفی بنما ...
۲۹ آذر ۹۴ ، ۰۲:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد رضا عباسی

جای خالی ...

من همراه .............. به خدا خواهم رسید.....


جمله ناقص است ...
جای خالی را پر کنید!

تکمیل نمیشود .... !؟!؟
۱۷ آبان ۹۴ ، ۰۰:۵۴ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد رضا عباسی

عشق - محبت

حاج آقای پناهیان: گاهی اوقات محبتی از جنس مخالف در دل شخص می‌افتد و نمی‌توان کاری کرد. این محبت تا زمانی که ابراز، تقویت و به معصیت نکشانده نشد، چیز بدی نیست. شخص نباید به دلیل وجود این محبت خود را معصیت‌کار تلقی کند. حتی در روایات داریم اگر کسی محبت شخصی در دلش افتاد و از ابراز، میدان دادن و عشوه‌ آمدن نابجا پرهیز کرد، در مقام شهدا وارد صحرای محشر می‌شود. محبت بین زن و مرد باید ابراز شود اما اخیرا این محبت با کلمه‌ای به نام عشق اشتباه شده است.


حیف نمردیم که لااقل شهید بشیم ...


۱۱ آبان ۹۴ ، ۱۱:۱۶ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد رضا عباسی

نمیشود ...

هر چه تلاش میکنی نمیشود ...


این نفس لعنتی نمیگزارد ...


این شیطان بد صفت نمیگزارد ...


این من ضعیف تاب مقاومت در برابر این دو بالایی را ندارد ...


ذکر حسین که باشد، راه باز است ...


کاش همه سال دهه اول محرم بود ...


کاش ...



اربعین زودتر بیا تا همه چیز بر باد نرفته بیا ...

۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۷:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد رضا عباسی

چشم و دل

بدا به حال چشمی که یار را نبیند ...


وای بر دلی که جز حسین داخلش باشه ...

۲۵ مهر ۹۴ ، ۰۰:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد رضا عباسی

راه بستن ..

روزی راه کوچه بر مادر بستند ...

روزی راه کوفه بر حسین ...

و روزی راه منا بر حجاج ...


راه بستن کار اینان است، الحق که شبیه اجدادشان هستند ...





۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۷:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد رضا عباسی

حق الناس

زیر پا گذاشتن حق الناس یعنی ...


غیبت

ناحق خوردن پول مردم

خسارت به مال و اموال مردم

خارج از نوبت به چیزی و جایی رسیدن

.

.

.

همه اینها به کنار، گاهی وقت ها:

ادامه مطلب...
۲۳ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۲۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد رضا عباسی

پر پرواز ..

وقتی خوندمش دیدم عجیب شرح حال روز این روزهای منه:



چقدر چون همگان مثل دیگران باشم

به جای عشق، به دنبال آب و نان باشم


اگر پرنده مرا آفریده اند چرا

قفس بسازم و در بند آشیان باشم


اگر چه ریشه در این دشت بسته ام، باید

به جای خاک گرفتار آسمان باشم


من از نزاع دلم با خودم خبر دارم

چگونه با دو ستم پیشه مهربان باشم


نه او به خاطر من می تواند این باشد

نه من به خاطر او می توانم آن باشم


فاضل نظری



شوق پرواز دارم و پر پروازم آرزوست

۳۰ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۰۳ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد رضا عباسی

جرعه جرعه

برای تمرین خوبه

نقل که تو اون جهنم مأمورین محترم جهنم عذاب را به صورت خرد خرد رو آدمیزاد پیاده میکنند و اصولا تا سر حد مرگ میبرنت بعد ولت میکنند تا که میخواد بدنت حال بیاد دوباره شروع میکنند

به هر حال برای تحمل اون عذاب عظما باید اینجا هم جام زهر را جرعه جرعه نوشید و اهالی این کره خاکی هم یه دفعه کار را تموم نمیکنند

خرد خرد آدم را عذاب میدند جان آدم را به لبش مبرسونند بعد دولاره ولش میکنند و دوباره میرند رو مخ آدم ...

این نیز بگذرد چه کنیم با عذاب اون طرف ...

خدایا شکرت
۰۶ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۴۱ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد رضا عباسی

مرگ ...

شوق به مرگ و جان کندن ...

این دو تا کلمه رابطه جالبی با هم دارند ...

یه رابطه معکوس ...

هرچه قدر از مرگ بدد بیاد (از مرگ فرار کنی) جان کندن برات سخت تر میشه و هرچه قدر شوق به مرگ داشته باشی(به سمت مرگ حرکت کنی) جان کندن راحتتری خواهی داشت

بعضی چیزها توفیق میخواد

ولی بعضی چیزها علاوه بر توفیق، لیاقت و عُرضه میخواد

نیمخوام چیزی را زیر سوأل ببرم ولی به نظرم تو این دوره و زمونه این مدل مردن


خیلی عُرضه میخواد


اما کو لیاقت و عُرضه

فقط 17 سال سن داره ولی از خیلی از امثال من با عرضه تر و با جنم تر بوده

یه جوون افغانی با غیرت که خیلی از من جوون  ایرانی مقربتر و پیش خدا عزیزتر بوده
۰۴ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۵۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد رضا عباسی